لیلی، پروانه خدا!


سوگل هستم !

 

شمع بود،اما کوچک بود.نورهم داشت اما کم بود.
شمعی که کوچک بود وکم،برای سوختن پروانه بس بود.
مردم گفتند:شمع عشق است وپروانه عاشق!
وزمین پراز شمع و پروانه شد.
پروانه هاسوختند وشمع هاتمام شدند.
خداگفت:شمعی بایددور،شمعی که نسوزد،شمعی که بماند.
پروانه ای که به شمع نزدیک می سوزد،عاشق نیست!
شب بود،خداشمع راروشن کرد.شمع خداماه بود.شمع خدادوربود.
شمع خداپروانه می خواست.لیلی پروانه اش شد.
بال پروانه های کوچک زود می سوزد،زیرا شمع ها،زیادی نزدیکند.
بال لیلی هرگز نمی سوزد.لیلی پروانه شمع خداست.شمع خداماه است.ماه روشن است؛اما نمی سوزد.
لیلی تاابد زیشمع خدا می رقصد.
ن.....ظ.....ر.....بدبد!!!!!!......

ول کنید بابا زده به سرم جدی نگیرید تو حال هوای خردادم!


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 19:44 توسط Sogol| |


Power By: LoxBlog.Com